سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیر بی سلوک

میگن تو روزگارای قدیم یه کفن دزدی بود که داشت نفسای آخرشو میکشید به پسرش گفت : پسر عزیزم من از تو یه خواهشی دارم
پسرش گفت : به دیده منت باباجون تو لب تر کن
کفن دزد گفت: من که برای اون دنیام کاری نکردم عمرم تو کار حرام صرف شده و مطمئنم تو اون دنیا دستم خالیه دوست دارم یه کاری کنی مردم برای من رحمت بفرستن تا نور قبر و قیامتم باشه
آقازادش گفت: دده جان خیالت تخت تخت تو راحت بمیر
آقازاده خلف کفن دزده به شغل شریف پدرش ادامه میده ولی برخلاف پدرش وقتی کفنا رو میدزدیده جسد مرده های بیچاره رو لخت و عور رها میکرده طوری که هر کی می اومد و می دید میگفت : خدا رحمت کنه کفن دزد قبلی رو حداقل آبروی مرده رو حفظ می کرد
قضیه این کفن دزد و پسرش شبیه فرقه های امروز صوفیه که قطبیت رو پشت به پشت حفظ میکنن مبادا به دست نااهل بیفته
نمونه اش فرقه اویسیه ست که آقا صادق عنقا که بساطشو ورچید و رفت اون دنیا آقا پسرش نادرعلی آقا رو که تا چندی پیش فقط یه باشگاه بدنسازی داشت رو قطب عالم امکان کرده که قراره دست سالکین راه حق رو بذاره تو دست خدا
البته بی انصافیه که نگیم اوشون بعد از رسیدن به این درجه باشگاه بدنسازیشو تبدیل به باشگاه مدیتیشن و تمرکز روح و اینجور چیزا کرده
چه میشه کرد آدم نباید از خط ددش فاصله بیگیره فکر کنم این پسره یه کاری کنه که به باباش صد رحمت بفرستن

اینم عکس نادرعلی خان اویسی تو بچگی هاش



نوشته شده در یکشنبه 89/8/30ساعت 3:47 عصر توسط نیره نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin